جدول جو
جدول جو

معنی واج انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

واج انداختن
(غَ / غُو بَ اَ کَ دَ)
به یاد آوردن بچه را از چیزی که فراموش کرده بود و وقتی که به یاد آن افتاده آن را میخواهد و طلب میکند
لغت نامه دهخدا
واج انداختن
بیاد آوردن بچه را از چیزی که فراموش کرده بود و وقتی که بیاد آن افتد آنرا طلب کند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راه انداختن
تصویر راه انداختن
اسباب سفر کسی را فراهم ساختن و او را روانه کردن
وسیلۀ نقلیه یا ماشینی را آماده ساختن و به حرکت درآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز انداختن
تصویر باز انداختن
دور انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار انداختن
تصویر بار انداختن
بار افکندن، کود دادن زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه انداختن
تصویر راه انداختن
مرور کردن، گذشتن، عبورکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رای انداختن
تصویر رای انداختن
اظهار عقیده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
Dice
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
Wave
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
faire un signe de la main
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
jeter les dés
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
dobbelstenen werpen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
fare un cenno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
melambaikan tangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
हाथ हिलाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
ทอยลูกเต๋า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
হাত নাড়ানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
melempar dadu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
tirar los dados
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
el sallamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
hacer una señal con la mano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
掷骰子
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
tirare i dadi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
jogar os dados
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
zwaaien
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
махати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
rzucać kostkami
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
махать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
кидати кубики
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
machać ręką
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
würfeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
бросать кости
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
손을 흔들다
دیکشنری فارسی به کره ای